loading...
پاندا
پاندا بازدید : 262 شنبه 15 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
داستان کوتاه آموزنده
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز به طور اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد.
کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد،
کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و زیاد زجر نکشد.
مردم با سطل روی سر الاغ هر بار خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش را می تکاند وزیر پایش میریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و بیرون آمد.
نکته:
مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم:
    اول: اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند.
    دوم: اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 27
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 76
  • بازدید ماه : 62
  • بازدید سال : 7,907
  • بازدید کلی : 173,257
  • کدهای اختصاصی
    دانلود نرم افزار کامپیوتر سفارش پاپ آپ بندری جدید